همیشه در شروع نوشتن یک داستان خصوصا در شخصیتپردازی مشکلات فراوان داشتم و مدتی پس از شروع به نوشتن؛ از نوشتن طفره رفتم و گذاشتمش کنار. خب با بررسی قسمت اول سریال منتالیست این نکته رو گرفتم:
از ابتدا باید بدونیم داستانمون دقیقا راجع به چی هست که میخواهیم بنویسیم. و سپس شخصیتها را مناسب با داستان شکل بدیم. خب نباید عجله کرد و تا اینجای کار رو باید روزها و ساعتها روی پروژه داستاننویسی کار کنیم.
قدم بعدی اینه که صفتها و نوع اخلاق و روحیات شخصیت موردنظرتون رو مشخص کنیم. مثلا اگر شخصیتمون فردی مغرور یا حسود هست؛ میتونیم در رفتارها و بازخوردهاش با دیگر کاراکترها و شخصیتها بازتاب بدیم. حتما میپرسید چطور؟
این کار رو میشه در دیالوگها و واکنش و کنشها بسیار ظریف و خلاقانه شکل بدیم. قرار نیست به یکدفعه کل شخصیت رو توی حلقوم مخاطب کنیم!
برای مثال در سریال منتالیست:
مامور بی با پاتریک جین تماس میگیره: سلام. ممکنه توی این پرونده حق با تو باشه. ممکنه! بخاطر توجهات ممنون. (پاتریک صحبت میکنه ولی صداش رو نمیشنویم ولی با توجه به دیالوگهای مامور بی مشخصه که چی میگه. برای همین جلوی دیالوگ پاتریک سه نقطه میگذارم چون صحبتهاش در فیلم پخش نمیشه)
مامور بی: نه، همچین چیزی گفتم؟ فقط گفتم ممکنه حق با تو باشه همین! منظورم اینه که اگه بخوای برگردی جلوتو نمیگیرم. /پاتریک: ./ بی: آره باشه ازت میخوام که برگردی. / پاتریک:. / بی: چون به درد تیممون میخوری. /پاتریک:. / بی: نه؛ من ازت خواهش نمیکنم.
بعد از مدت خیلی کوتاه پاتریک به دفتر بی میاد. چون هنگام مکالمه نزدیکش بود.
و حالا نکتهی اصلی: در دیالوگهای بالا مشخصه که شخصیت پاتریک مغرور هست. همینطور با توجه به حضور فوریش نشون میده که چقدر مشتاق به دام انداختن قاتل پرونده فعلی هست. از خصلتهای دیگر پاتریک شخصیت پرشیطنت و شوخ که در اعمال و رفتارهاش نظیر همین چند ثانیه که در آن گنجانده شده. اون از بی میخواد که برای حضورش در تیم خواهش کنه و بلافاصله بعد از مکالمه در دفترش ظاهر میشه.
قرار نیست من داستان فیلم را توضیح بدم. قصدم فقط نکات آموزشی شخصیت پردازی هست و اگر در این مورد کنجکاو هستید بهتره سریال رو خودتون تماشا کنید. سریال هم دوبله شده به صورت سانسور و هم زبان اصلی و هم دوزبانه بدون سانسور در فضای اینترنتی موجود هست.
درباره این سایت